سید مهدی کشمیری/ بازیگر و کارگزدان تئاتر
۱۳ بهمن ۱۴۰۳ روز تاریخی برای تئاتر استان خراسان شمالی به شمار میآید. نمایش «آداب شکار روباه» به نویسندگی ابراهیم عادلنیا و کارگردانی محمد شاکری توانست در چهل و سومین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر در چهار بخش موسیقی، نویسندگی، بازیگری مرد و کارگردانی کاندید دریافت جایزه شود و سرانجام دو «پنام زرین» و تندیس جشنواره در بخش بازیگری مرد و نویسندگی را کسب کرد. این افتخار آفرینی به این جهت حائز اهمیت است که برای اولین بار در تاریخ تئاتر استان در بخش مسابقه تئاتر ایران، جایزهای توسط هنرمندان بجنوردی کسب شد.
حکمت شیردل تندیسی را دریافت کرد که در سالهای گذشته ستارگان دنیای بازیگری همچون نوید محمدزاده، فرزین محدث و… آن را به دست آورده بودند. این اتفاق ظرفیتها و پتانسیلهای تئاتر استان را به همگان اثبات کرد و نشان داد که تئاتر این استان در عرصههای ملی و بینالمللی حرفهای بسیاری برای گفتن دارد. حالا وقت آن است که به نکاتی بپردازیم که شاید بیان آن برای برخی افراد تازگی داشته باشد اما هنرمندان تئاتر این استان رنج آن را با گوشت و پوست خود لمس کردهاند.
درخشش ستودنی هنرمندان تئاتر استان در «چهل و سومین جشنواره بین المللی تئاتر فجر» در حالی رقم خورد که مشکلات بسیاری بر سر راه تولید تئاتر وجود دارد. برخی از این مشکلات به زیرساختها برمیگردد. هنوز که هنوز است تنها یک پلاتوی تخصصی تئاتر در استان وجود دارد و قولهای مسئولین برای ساخت تماشاخانه جدید در حد وعده وعید باقی مانده و امید چندانی هم به ثمر نشستن آن نیست. در حالی که تماشاخانه موجود هم از نظر تجهیزات و نور ایرادات بسیاری دارد.
پلاتوی تمرین موجود نیست. تمرین و اجرا در یک سالن انجام میشود و گروههای تئاتر برای گرفتن وقت تمرین باید در صف انتظار باقی بمانند. به همین منظور استهلاک تماشاخانه شمس بالا رفته و سالانه هزینههای بسیاری صرف تعمیر و نگهداری آن میشود.
هنوز که هنوز است تهیهکننده حرفهای در تئاتر خراسان شمالی نداریم. تهیهکننده شخصی است که باید شناخت و تسلط کافی بر کانسپت تئاتر به عنوان یک رسانه را داشته باشد و با مدیریت گیشه و تبلیغات مناسب راه تولید و اجرای تئاتر را هموار کند به گونهای که کارگردان و گروه تئاتر بجز مباحث هنری اثر دغدغه دیگری نداشته باشد. هر از چند گاهی افراد نان به نرخ روز خور و غیر هنری با شناخت ناکافی وارد این این عرصه میشوند و بعد از پر کردن رزومه راهشان را کج میکنند.
هنوز که هنوز است پیدا کردن اسپانسر یکی از مشکلات بچههای تئاتر است. کارگردان برای تامین هزینهها باید به دنبال جذب اسپانسر باشد. بنگاههای اقتصادی هم اغلب روی خوشی به تئاتر نشان نمیدهند. شاید به خاطر اینکه شناخت کافی نداشته و حساب دو دوتا چهارتا و سود و زیان برایشان مهمتر از تاثیرگذاری فرهنگی است.
هنوز که هنوز است تبلیغات شهری یکی از دلواپسیهای گروههای تئاتری است. در شهر بجنورد هیچ تابلوی تبلیغاتی و بیلبورد اختصاصی برای اطلاع رسانی عمومی رویدادهای هنری وجود ندارد. از آن گذشته هنرمندان در جلسات تصمیم گیری کلان فرهنگی مدیران ارشد حضور ندارند و اساسا جایگاه یک هنرمند به عنوان یک کنشگر اجتماعی به رسمیت شناخته نمیشود. گویی برای ورود به این کمیسیونها حتما باید مقام و منصبی داشته باشی و هنرمند بودن کافی نیست. در حالی که پایگاه اجتماعی هنرمند در جامعه و نقش او بسترسازی فرهنگی بسیار مهمتر از مقامها و منصبها ست.
هنوز که هنوز است هنرمندان تئاتر از داشتن یک انجیاو یا سازمان مستقل و غیردولتی محروم هستند. سازمانی که به رتق و فتق امور بپردازد و فعالیتهای آموزشی تولیدی تئاتر را مدیریت کند و چالشها را برطرف سازد. بارها گفتهایم و باز هم میگوییم که تئاتر یکی از مزیتهای عمده فرهنگی استان خراسان شمالی است. هنری که میتواند در خدمت رفع معضلات اجتماعی و اصلاح جامعه باشد. هنر تئاتر امروز بیشتر از هر زمان دیگری نیازمند برنامهریزی صحیح در جهت شکوفایی است و چنانچه راهکارهای این مهم فراهم شود میتوان قلههای افتخار را یکی پس از دیگری فتح کرد.