عکاسی مستند اجتماعی یا شبه عکاسی مستند اجتماعی
مسعود جزمی/عکاس
وقتی از عکس و عکاسی، مشکلات، نقاط ضعف، قوت و چالشهای مرتبط صحبت به میان میآید، لیستی از مشکلات جلوی چشم ما عکاسان قرار میگیرد. گرانی لوازم عکاسی، عدم حمایت مسئولین و ارگانهای مربوطه، عدم وجود فرهنگ پشتیبانی از عکس و عکاسی و همچنین نبودن انجمن عکاسی قدرتمند و منسجم. که صد البته این مشکلات و مشابه، همیشه وجود داشته وهرقدر هم بگوییم، تاثیر بسزایی ندارد. بدرستی، این عوامل وجودی پررنگ و آزاردهنده دارند. اما به نظر میآید مشکلات و چالشهای اساسی دیگری مربوط به عکاسان مستند اجتماعی خراسان شمالی وجود دارد که معمولا از آن غفلت شده و یا به آن کمتر پرداخته شده است. امروز در عکاسی با وضعیتی روبرو هستیم که برای خیلیها آزاردهنده و گیج کننده است. نزول ارزش عکاسی مستند از سویی ناشی از تصنعی شدن و بی روح شدن شیوههای بهرهگیری از آن با واقعیت، و از سوی دیگر عدم برخورداری نسبی آن از جذابیت بصری، که علتش تشابه با دیگر عکسهاست و این کپی برداریها و تکرار، باعث افت عکاسی مستند حرفهای شده است. اکنون، یک دشواری در رسیدن به تعریف دقیق از عکاسی مستند اجتماعی وجود دارد که معانی مختلفی پیدا میکند. اخیرا مستندنگاری جای خود را به سبکی نامگذاری نشده داده که میکوشد عناصری از روایت زندگی و مسایل اطراف موضوع را مجددا در ساختار مستندنگاری تزریق کند و اینکار با بهرهگیری از چیدمان عناصر پیرامون موضوع اصلی انجام میگیرد. شاید این سبک (نه ژانر) را چیدمان گرایی،کارگردانی و یا شبه عکاسی مستند اجتماعی نامید. اما هرگز مستند اجتماعی نیست. برای چیدمانگرا، هیچ اهمیت نداردکه فضای واقعی با عناصر واقعی، مفهوم واقعی به عکس میدهد، صرفا چیدمانگرا، نتیجه آنرا برای استفاده در محافل رقابتی با برچسب هنری، جشنوارهها و مسابقات میخواهد. دوم، مفهوم و موضوع عکس را حسب ارزش ظاهرش نمیپذیرد، بلکه در جایگاه چیزی کاملا متفاوت که، تصنعی است مینشاند. اینجاست که این نگاه شکسته عکاسانه، فاصله معرفتیای میان عکس و واقعیت ایجاد میکند و این چیزی است که در مقابل نگاه عکاسانه قرار میگیرد، نگاه شکستهای که دیدی شبه مستند بوجود میآورد. خطر اینگونه عملکرد حاکم بر فضای عکاسی مستند اجتماعی، باعث میشود تا حاشیه واقعیت را، برای ما بسازد، نه اصل واقعیت را. سوم که بیشترین اهمیت را بخودش اختصاص میدهد، ضربه ایست که عکاس شبه مستند نگار، از عملکرد خود میخورد. بعد از مدتی احساس تعلق به عکس خود را از دست میدهد و همه چیز در عکس را تصنعی و تکراری و کلیشهای میبیند و این پایهای میشود برای عدم رشد خلاقیت در مستندنگار. آنچه تا کنون گفتیم بطور عام بود، در مقابل عکاسانی هستند که خود را وقف ثبت عینیت کردهاند. تمامی تلاش در تصاویر را بر واضح بخشی از واقعیت متمرکز میکنند. بنابراین آنها قادر هستند روی جنبههای گوناگون پیرامون موضوع و اتفاقات روزمره که در شلوغی و هیاهوی زندگی مدرن به آنها توجه نمیشود تاکید کنند. این عکاسی مستندنگاری خلاقانه است. اینجا عکس برای ما تاریخ ساز است. عکاسی مستند، عکاسی پیروزی تصویر بر واقعیت است. چیزی که شما در یک عکس در مقابل آن قرار میگیرید ، خود عین است. هنر عکاسی مستند، ایجاد کننده شفافیتی در نگاه ماست. دوربین عکاسی بر روی موضوع اصلی که باید صورت گیرد، زوم میکند و با دقت بیشتر بر روی جوهر واقعیت، آنرا برای ما آشکار میکند. بطور اخص البته عکاسانی هستند که شور، تعهد و امتناع شان از تن سپردن به سازش، همچنان ما را تعالی خواهند بخشید. اما در این عصر روزمرگی و ابتذال، از بخت ما برای دیدن تصاویرآنان روزبروز کاسته میشود.
کاغذ هفتگی هاوین هنر
شماره چهارم
سه شنبه، بیست و پنجم دیماه هزاروچهارصدوسه
کاغذ هفته هاوین هنر جهت یاد آوری اخبار و فراخوان های منتشر شده بر روی سایت
هاوین هنر تهیه شده و قرار است سهشنبه هر هفته منتشر گردد.
اخبار منتشر شده را در سایت هاوین هنر دنبال کنید.