نوشتاری در باب
حسرتهای گذشته، چالشها، ضرورتها و امیدهای پیش روی تئاتر استان
امین فرهی / اینکه دول مترقی و کشور های توسعه یافته از دیرباز نگاه خاص و ویژهای به مقوله هنر داشته و دارند، یا چرا در این کشورها تئاتر، سیستماتیک، حرفهای و بسامان در جریان است. واضح و روشن است؛ آنها هنر را پدیدهای کارآمد با تأثیرگذاری شگرف و خارقالعاده در تمامی ابعاد و مولفههای جامعه میدانند. پس به آن توجه نموده و در مورد آن برنامهریزی و سرمایهگذاریهای کلان میکنند. آنها طراز فرهنگ و تمدن یک جامعه را در تعداد تماشاخانههای تئاتر آن جامعه میدانند. اما هر چه از این کشورها فاصله میگیریم اوضاع و شرایط هم وخیمتر و نابسامانتر میشود.
در کشور ما ایران، مشکلات و معضلات عدیدهی جامعه چنان در برابر دیدگان مسولان و برنامهریزان کلان قد برافراشته و سینه ستبر کردهاند که دیگر هنرمند و هنر ناب و کارگشایش به چشم نمیآید. بماند که در این میان هستند مدیرانی که اساسا اعتقاد و درک صحیحی از هنر و کاربردش ندارند. شبی در محضر شهردار محترم روایتی گفتم از کلان شهری که سالیانه هزینههای گزافی را صرف بازسازی، تعمیر و نگهداری تجهیزات و امکانات شهری می کرد آنها اقدام به برگزاری جشنواره تئاتر خیابانی با اهداف و سیاستهای مدنظر شهرداری نموده و گروههای نمایشی با حضور در پارکها، تفرجگاهها، معابر به هنرنمایی پرداختند. در پایان نتیجهی کار چشمگیر بود. خسارات وارده به نیمکتها،صندلیهای اتوبوس شرکت واحد و… به طرز معجزهآسایی کاهش پیدا کرده بود، از هدر رفت بودجههای هنگفت جلوگیری به عمل آمده، شادی و نشاط به جامعه تزریق شد، برای گروههای نمایشی زمینه فعالیت فراهم آمد و …
و اما این پدیده تئاتر که به قولی «یک ضرورت است. چیزی شبیه نان» بر سه اصل استوار است. یا به مثابه مثلثی است که سه ضلع دارد و اگر کامل شود برمودای می سازد که بیا و ببین.
اول_ متریال هنری یا هنرمند: در استان ما چه بسیارند جوانان علاقهمند، مستعد و خلاق که دل در گرو هنر دارند به لحاظ کمی میتوان به آمار تقریبی چهل گروهه نمایشی اشاره کرد که هرساله برای حضور در جشنواره تئاتر استان متقاضی میشوند و به لحاظ کیفی بارها اخبار موفقیت و کسب افتخار هنرمندان استان را در جشنوارههای معتبر ملی و بین المللی شنیدهام و به خود بالیدهام.
دوم_ تماشاگران یا مخاطب هنری : به راستی ما تماشاگرانی داریم قابل ستایش . تماشاگرانی که سرمایههای ارزشمند تئاتر هستند. آنها برای دیدن نمایش روی زمین مینشینند و با افتخار تئاتر میبینند. تماشاگرانی که وقتی ظرفیت سالن تکمیل میشود مجموعه را ترک نمیکنند و صبورانه منتطر میمانند. تا برای اجرای بعد جزو اولین نفراتی باشند که به سالن اجرا پا میگذارند. و از همه مهمتر اینکه این تماشاگران آداب حرفهای تئاتر دیدن را میدانند.
سوم_حامیان مالی: به واسطه سالها مسئولیتم در انجمن هنرهای نمایشی استان اعلام میکنم که در سالهای اخیر از سوی متولیان تئاتر کشور کمترین اعتباری و اندک حمایتی از تئاتر استان صورت نگرفته است. ما نه مانند سایر استانها صنایع کوچک و بزرگ داریم نه بازار، نه سازمان فرهنگی هنری شهرداری، نه کارخانه، نه …. نه …. نه هیچ. که از تئاتر حمایت کنند. اجازه بدهید از پتروشیمی و سیمان و …. در مجالی دیگر بگویم که به تنهایی خود غمنامهای هفتاد من است.
بارها در محضر استاندارهای متعدد پیشین این حکایتها را نقل کردم یکبار یکی از این بزرگواران پرسید، چاره چیست؟ با خود گفتم اگر مثالی از کرمان بزنم؛ شاید ایشان در شنیدن و بعد انجامش ترغیب شود. گفتم استاندار کرمان مصوب نموده تمامی ادارات و دستگاههای زیر مجموعهاش هر کدام بعد از کارشناسی میزان اعتبار، نیروی انسانی و گستردگی تعداد مشخصی بلیط تئأتر برای کارکنان و خانواده هایشان در طول سال خریداری و کتبا به دفتر ایشان گزارش دهند. ایشان پس از لختی تفکر گفت: هم برای قشر وسیعی از جامعه که اتفاقا بدنه دولت هم محسوب میشود فرهنگ سازی کرده ایم و هم منبعد این افراد پایشان به سالن تئاتر باز می شود و هم ….، که نشد.
یا در نوبتی دیگر و در محضر یکی دیگر از این عزیزان وقتی از تنها پلاتوی تخصصی نمایش در استان گفتم که از بدو تاسیس هیچ اعتباری جهت تجهیز و نگه داری نداشته و اینک فرتوت و مستهلک شده است. کت شلوار نونواری بوده که از بس تن شده نخنما شده و آنطرفش پیداست. پرسید چاره چیست؟ گفتم در مجاورت پلاتوی کنونی بستر و زمین جهت احداث پلاتوی شماره ۲ مهیاست؛ کافیست سولهاش بنا شود، تهران قول مساعدت و مشارکت تجهیزش را داده است. ایشان همانجا کتبا دستورش را به معاونش داد اما به سرنوشت تمامی قولهای استانداران قبل و بعدش دچار و فراموش شد.
مخلص کلام، استاندار محترم جناب آقای مهندس نوری برای رسیدن و ماندن در وضعیت بهتر و مطلوب، انتظار میرود همه را بخوانید و به خط کنید از پتروشیمی گرفته که کمشان، زیاد و آرزوی ماست و مشکل گشا، اما دریغ میکنند تا ….همه و همه.
مدیرکل محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی استان، ما در همه احوال در رکابیم. قدر نیروها و سرمایههایی که در روزهای بنبست مالی کارگشا و راهگشا هستند را بدانید و حفظ کنید. جناب آقای آریان موفقیت و سربلندی شما و مجموعهی فرهنگ و ارشاد اسلامی آرزوی صمیمانه و قلبی ماست. ما در آن مجموعه جوانی و عمرمان را سپری کرده ایم. در راهروهایش قد کشیدهایم و در سالنهای نمایشش، عشق، امیدو آرزو را فریاد زدهایم. صلیب آوارگیهای تئاتر را در فراز و نشیب روزگار بر دوش کشیدیم و نگذاشتیم این آتش هزارساله خاموش شود، تا چراغ تماشاخانههای شهرمان همچنان روشن بماند. موفقیت و سربلندی شما و مجموعهی فرهنگ و ارشاد اسلامی آرزوی صمیمانه و قلبی ماست.
————————————————
کاغذ هفتگی هاوین هنر
شماره دهم
سه شنبه، بیستویکم اسفندماه هزاروچهارصدوسه
کاغذ هفته هاوین هنر جهت یاد آوری اخبار و فراخوان های منتشر شده بر روی سایت هاوین هنر تهیه شده و قرار است سهشنبه هر هفته منتشر گردد.
اخبار منتشر شده را در سایت هاوین هنر دنبال کنید.