عباس ناصری / صبح روز اول آوریل برای ارسال کارهایم به جشنوارهی هوش مصنوعی ترکیه با موسی گفتگو میکردم. صفحه ثبتنام سایت مشکل داشت و موسی با مهربانی گفت کارهایت را به ایمیل خودم بفرست. اما غروب در ناباوری تمام، خبر مرگ موسی را در صفحات دوستان هنرمند ترکیه دیدم.
اصلا برایم باورپذیر نبود. بیست و چهار ساعت منتظر ماندم که باور کنم یا نه. بیشتر امیدوار بودم که دروغ اول آوریل باشد و با یک شوخی زشت روبرو باشیم. اما افسوس که هر چه ساعتها بیشتر گذشت، بیشتر باور کردم که موسی دیگر در بین ما نیست. موسی رفت اما کارهایش تا دنیا هست بجای او زندگی خواهند کرد.
مرگ کارتونیستها مثل مرگ بقیه نیست، کارتونیستها در آثارشان زنده هستند و کارهای موسی تا ابد ما را به یاد او، افکار او، قلب مهربان و صلح طلبش خواهد انداخت و موسی تا همیشه زنده است.
زندگی همینقدر ساده بی رحم و بی اعتبار است. بقول خیام:
چون عاقبت کار جهان نیستی است
انگار که نیستی چو هستی خوش باش.
راستش حس میکنم مدتیست مرگ در میان کارتونیستها میچرخد. اسماعیل کِرا در قبرس، روبرتو نِتو در برزیل، کریستین توپان و گابریل براتو در رومانی، ریبر هانسون در سوئد، ایخسان دُوییونو در اندونزی، آروین در ایران، ایلهان اوزدمیر، نزیه دانیل و اکنون موسی گومش در ترکیه و …
در فرهنگ بعضی کشورها میگویند وقتی مرگ بین شما رواج پیدا کرد برای رفع این بلا در پیشگاه خدا قربانی کنید.
حتما یادتان هست ما کارتونیستها بهترین جمعهای هنری را داشتیم. شاد، صمیمی، مهربان… اما حالا مدت زیادی است دور شدهایم از هم، سرد شدهایم با هم، تلخ شدهایم نسبت بههم.
به نظرم شاید الان وقت قربانیست. قربانی کردن غرورمان، نگاه از بالا به دوستان را قربانی کنیم و لحظاتی که هستیم را با هم مهربانتر باشیم. عاشق هم باشیم، عاشق خودمان، عاشق دوستانمان، عاشق خانواده و عاشق هنرمان…
من که میدانم شبی عمرم به پایان می رسد، نوبت خاموشی من سهل و آسان میرسد…
پس چرا عاشق نباشم!
=============
تک برگ هفتگی مجله ی کارتون
شماره چهل و دوم
پنج شنبه، چهاردهم فروردین ماه یکهزار و چهارصد و چهار
این تک برگ جهت یاد آوری اخبار و فراخوان های منتشر شده بر روی سایت
مجله ی کارتون تهیه شده و قرار است پنجشنبه هر هفته منتشر گردد.
اخبار منتشر شده را در سایت مجله ی کارتون دنبال کنید.