هاوین هنر
اخبار هنری خراسان شمالی

هاوین هنر

امروز: جمعه, ۱۶ آبان, ۱۴۰۴

جان هنر، کجایی؟ استاد ابراهیم جعفری- پیشکسوت هنرهای نمایشی

پای صحبت پیشکسوتان هنر استان؛ با جانِ هنر، کجایی؟
شب هجدهم_ ابراهیم جعفری_ پیشکسوت هنرهای نمایشی- تعزیه‌خوانی

هاوین‌هنر/ فاطمه دوست‌زاده

استاد ابراهیم جعفری، از چهره‌های نام‌آشنای تعزیه‌خوانی خراسان شمالی، مردی است برخاسته از تبار کرمانج‌های بدرانلو؛ مردی که بیشتر عمر خود را وقف نغمه‌های شور و شهادت کرده است.

او کودکی شش‌ساله بود که برای نخستین‌بار، نقش حضرت عبدالله را به زبان ترکی اجرا کرد. همان اجرا سرآغاز مسیری شد که او را به یکی از برجسته‌ترین تعزیه‌خوانان استان بدل ساخت؛ راهی که با ایمان، اشک، عشق و تمرین‌های بی‌پایان پیموده شد.

جعفری از آن روزها چنین می‌گوید: اکنون که بازنشسته‌ام، بیشتر وقت خود را در کنار خانواده و در روستای زیبای بدرانلو می‌گذرانم، اما هرگاه دلم هوای میدان تعزیه کند، نسخه‌هایم را ورق می‌زنم و برای دل خود می‌خوانم… این نسخه‌ها خاصیتی جان‌افزا دارند، هر بار که می‌خوانم، دوباره زنده می‌شوم.

او مسیر زندگی‌اش را در شعری چنین خلاصه می‌کند:

گوش دهید ای دوستان، گویم از شبیه‌خوانیم

طفل مکتب‌خانه بودم، نقش عبدالله خوانیم

عشق در خون من روان از نسل پیشینیان

وارث شوق و صداقت، مایه‌ی حرخوانیم

از حر و وهب و مسلم تا عباس و شاه‌چراغ، هر نقشی را با تمام وجود ایفا کرده است. تا امروز بیش از دو هزار و نهصد مجلس تعزیه در کارنامه‌اش ثبت شده؛ عددی که هر مجلسش یادگاری از اخلاص و ایمان است.

او خاطره‌ای شنیدنی از یکی از اجراهایش دارد: در میدان اجرایی که هر دو سواره‌خوان بودیم، اسب‌ها رم کردند. ناگهان اسب من بلند شد، گویی دستی ناپیدا مرا از زین بلند کرد و دوباره بر زین نشاند. چند لحظه بعد کودکی در میدان دوید، اما اسبِ ناآرامم آرام گرفت و از او دور شد. آن روز فهمیدم دستی از عالم دیگر مراقب ماست.

جعفری از نخستین اجرای نقش حضرت ابوالفضل (ع) نیز چنین یاد می‌کند: شب تا صبح از شور و شوق بیدار بودم و نسخه را حفظ می‌کردم، اما بعد نقش را از من گرفتند. دلم شکست و به مادرم پناه بردم و او با لبخند گفت: پهلوانی که برای امام حسین می‌خواند، گریه نمی‌کند؛ این آزمون توست. صبح فردا، همان مرد دچار گرفتگی صدا شد و مرا فراخواندند. آن روز، اولین ابوالفضل‌خوانی من بود.

او امروز مجموعه‌ای غنی از ادوات جنگی و البسه تعزیه دارد؛ از زره و کلاه‌خود تا شمشیر، سپر و مشک آب. بخشی از این میراث ارزشمند را با سخاوت به هیئت‌ها و گروه‌های جوان‌تر اهدا کرده است.

استاد جعفری در پایان، با لحنی آرام و خاضعانه گفت:

«من ذاکری بی‌ادعا هستم. اگر هنوز تعزیه در این دیار زنده است، به یمن عشق مردم است؛ مردمی که همیشه مشوق ما بودند و صدایمان را با اشک پاسخ دادند. این محبت را هیچ‌گاه فراموش نمی‌کنم.»

 

 

 

 

 

 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا